گزارشى از تهران
پدرام نوانديش

امروز دوشنبه 18 خرداد 1388 ساعت 20 به وقت تهران در میدان انقلاب هستم. امروز طرفداران   میر حسین موسوی قرار بر این داشتند که از میدان راه آهن تا میدان تجریش زنجیره ای انسانی ایجاد کنند . و هم اکنون که این گزارش را تهیه میکنم مردم از شرق میدان انقلاب به سوی خیابان آزادی به صورت پراکنده در حرکتند. تعدادی دختر و پسر جوان عکس هایی از میر حسین موسوی که نخست وزیر دوران جنگ بوده است را در دست دارند. و برخی از آنها با رنگ سبز صورت های خود را نقش داده اند. بر  روی پلاکاردهای کوچکی که در دست دارند نوشته هائی به چشم می خورد مبنی بر این که ما دولت دروغگو نمی خواهیم. آمار های دروغی  و . ..

منظور نوشته ها موضوع آمارهایی است که در شب های قبل در خیمه شب بازی تلویزیونی از سوی احمدی نژاد ارائه شده است. احمدی نژاد که به تیر خلاص زن در میان مرد م و دیکتاتور کوتوله شهرت یافته است در این به اصطلاح مناظره مدعی است که مردم در رفاه زندگی کرده و هر گونه ستمی را از سوی باند حاکم خود منکر شده است. در این میان باند مقابل یعنی میر حسین موسوی که مستقیما در جنایات خرداد 67 یعنی قتل عام زندانیان سیا سی نقش داشته٬ مظلوم نمایی کرده  و این بار سعی در تکرار دوم خردادی دیگر را دارند. این بار با افشاگری روی در رو سعی در انداختن تقصیر جنایات جمهوری اسلامی بر گردن طرف مقابل  را دارند .

هر دو باند جنایت کار در این گونه مناظره های مضحک از تنها چیزی که حرفی به میان نیاورده و سعی در پنهان داشتنش را دارند؛ سرکوب کارگران در جای جای ایران است. در قتل و عام زندانیان سیاسی در 30 خرداد 1360 و خرداد 1367 است. از کشتار کارگران معادن خاتون آباد٬ از سرکوب کارگران گرسنه نیشکر 7 تپه٬ از سنگسار زنان٬ از هزاران اعدام و از  بی حقوقی های زنان که با نام اسلام و قرآن صورت میگیرد٬ نه تنها حرفی به میان نیاورده و دریغ از اشارتی کوتاه .

این که رفسنجانی و خانواده اش چه مقدار مال اندوزی کرده اند؟ این که ناطق نوری چقدر ثروت اندوخته؟ و  سئوالاتی از این دست هیچ کدام خطری آنچنان برای نظام منحط اسلامی نیست. چرا که اینها را مرد م همه میدانند و نقل بسیاری از مجالس گشته است و تا آنجا که رفسنجانی از این به اصطلاح افشای مفسدین اقتصادی توسط احمدی نژاد زیاد آشفته نگشته و اشعار می دارد که این ها قابل اغماض است و چیزهایی که نظام را به خطر اندازد را نمیتوان گذشت کرد .

در میانه به اصطلاح مناظره ولی خیمه شب بازی اننتخابات که میرفت کار به صورت جدی برای حکومت خطر ساز شود٬ خامنه ای پا در میانی کرده و هشدار داد که 4 نفر مسایل نظام را در نظر بگیرند. احمدی نژاد برای بیرون کردن رقیب از میدان٬ ضرب و شتم جوانان و دختران و پسران را در سالهای نخست وزیری میر حسین موسوی در خیابانهای تهران به میان آورده. در مقابل باند در شرف تسخیر کاخ ریاست جمهوری میر حسین موسوی با دلیل این که همین باند احمدی نژاد در آن سال ها دست به چنین خشونت هایی زده همچنان سعی در مظلوم نمایی کرده و حتی در چنین شرایطی در برابر هر گونه خطری که نظام اسلامی را تهدید نماید خود را یک "انقلابی" خواند. میر حسین به درستی احساس خطر کرده است. جمهوری اسلامی در خطر است. میر حسین خود را منجی حکومت اسلامی می داند و به دنبال کشاندن تودهای جوانان و کسانی را دارد که از احمدی نژاد متنفرند. وظيفه کارگران پيشرو و کمونیست های کارگری اينست که که عليه کل اين مضحکه فعال باشند و از شرايط کنونى براى تشديد مبارزه عليه جمهورى اسلامى استفاده کنند.

جمعیت در دسته های چند ده تایی همچنان در حال باز گشت است و بعضی از آنها پلاکاردها ی خود را به سوی مردمی که نسبت به این مراسم ها بی تفاوت است و تعداد انبوهی را نیز شامل میشود گرفته و تکان می دهند.  و جوانان با شعار هایی به تمسخر احمدی نژاد می پردازند . شعارهایی همچون: یک هفته؛ دو هفته؛ محمود حمام نرفته و کسانی دیگر خنده سرمیدهند. دستفروشان بی نگاهی حتی به دسته های رهگذر مشغول فریاد کردن برای فروش بساط خود هستند. گروهی کوچک شاید 20 نفر در پیاده رو سمت چپ شروع به شعار دادن میکنند و در میان شعارهایشان  به طرفداری از میر حسین موسوی می پردازند. فرصت  می کنم به سوی 4 نفر از جوانانی که با رنگ سبز صورت هایشا ن را سبز کرده اند میروم و از آنها می پرسم که چرا به طرفداری از میر حسین شعار میدهند؟ که با جواب هایشان  لبخندی زده و آنها نیز خود لبخندی بر لب می آورند. یکی آز آنها می گوید آخه او سید است. اون دیگری میگوید شکل آدمیزاد است. و دیگری می گوید ما میخواهیم احمدی نژاد نباشد. از اونها میپرسم شماها میدانید میر حسین موسوی نیز مثل احمدی نژاد است و او نیز به سرکوب جوانان پرداخته است؟ جوانان که ظاهرا به خاطر سن شان  برای اولین بار است که در انتخابات شرکت میکنند اظهار بی اطلاعی می کنند. برای دقایق کوتاهی در میانشان قرار گرفته و به افشای آنچه که بر کارگران و زحمتکشان گذشته است و بخش عمده ای به زمان تصدی نخست وزیری میر حسین موسوی بر میگردد، می پردازم.  جوانان ازم می پرسند پس باید به کی رای بدهند و آیا من نیز رای خواهم داد؟

به تشریح مواضع حزب اتحاد کمونیست کارگری پرداخته و از آنها می خواهم نه  در پای صندوق های رای بروند و نه از هیچ کوششی برای سرنگونی حکومت اسلامی دریغ کنند . ما کمونیست های کارگری صراحتا بر نفی افتضاح انتخاباتی اسلامی تاکید ورزیده و کارگران را برای اقداماتی که جمهوری اسلامی را پس از سرکوب 11 ارديبهشت به عقب نشینی وادار سازد فرا می خوانیم. نبایستی از هیچ فرصتی گذشت. ما کمونیست های کارگری ميگوئيم که بايد طورى عمل کرد که بعد از اين نمايش ما قويتر شويم. با جوانانی که در میانشان قرار گرفته بودم  دست داده و به طرف دانشگاه تهران حرکت میکنم. به آنها پیشنهاد میدهم که از پدرانشان بپرسند که در سالهای دهه 60 چه اتفا قی افتاده است؟

ساعت نزدیک به 9 شب است. درب ورودی دانشگاه بسته است و مقابل آن پر تردد. جوانانی در مقابل دانشگاه تجمع کرده اند . همچنان سعی دارم که با تعدادی از آنها  مصاحبه کنم . به طرف چهار راه ولی عصر میروم . به تعداد دیگری از جوانان نزدیک میشوم. از آنها می پرسم : ببینم شما چرا در این تبلیغات انتخاباتی شرکت کرده اید و چرا موسوی؟
یکی از آنها می گوید خوب شما چرا به احمدی نژاد رای می دهید؟
پاسخ می دهم من که به هیچ کدام از آنها رای نمی دهم. دو باره تاکید می کنم من اصلا رای نمی دهم  و دنباله حرفم می پرسم خوب چرا حالا شما رای می دهید؟ آنکه از من پرسید که من چرا به احمدی نژاد رای میدهم ؛ جواب می دهد :موسوی آزادی می آورد . وضع اقتصا د را خوب میکند . ادامه می دهد موسوی با دست خالی جنگ را اداره کرد. آنگاه میگوید سن ما که قد نمی دهد ولی شما که بودید. کی همه چیز را کوپنی کرد؟

چون فرصت کوتاه است از آنها خواهش میکنم که برای چند لحظه از هیجاناتشان کم کنند و گوش کنند. از اون ها می پرسم آیا از خرداد 1367 چیزی شنیده اند؟ همان میگوید : نه ما نمی دانیم. شما بگید. آنگاه به  تک تک شان رو کرده ادامه می دهم :
عزیزانم٬ این چهار نفر که ظاهرا کاندید شده اند٬ همگی دستانشان تا آرنج به خون جوانان این کشور آلوده است. اینان قاتلین زندانیان سیاسی در خرداد 1367 هستند. از محسن رضایی گرفته که در یک روز مردم حاشیه نشین اکبر آباد اسلام شهر را به گلوله بست تا میر حسین موسوی که در آن زمان نخست وزیر بوده و وزارت اطلاعات نیز از زیر مجموعه های دولت ایشان بوده است و تا همین احمدی نژاد که خودتان می دانید که به تیر خلاص زن مشهور است و نیز کروبی که خود حکومتی و از نزدیکان خمینی بوده است در آن زمان .

یکی از آنها می گوید: موسوی عوض شده است. موسوی آزادی خواه است. به کسی که گفت موسوی عوض شده است نگاه کرده می گویم :کاری ندارد موسوی بگوید این کارها را کرده است و آماده محاکمه شود.

نمی توانم یک جا زیاد توقف کنم. بلا فاصله با آنها دست می دهم و حرکت میکنم. از تعداد جمعیت  کاسته شده است. مو تور سوارانی که مربوط به دارو دسته جنایت کار احمدی نژاد هستند مدام در حال تردد می باشند و صداهای ناهنجاری تولید می کنند .

ساعت از 9 شب گذشته است. دیوارهای دانشگاه تهران که تمام میشود نزدیک سینما سپیده یک میز وجود دارد . جمعیت کوچکی اطراف آن جعمع شده اند و تعدادی دختر و پسر جوان مشغول نوشتن و امضا ء طوماری هستند . از جوانی می پرسم :چی هست این؟ هیچ بابا یادگاری مینویسند برای موسوی. می توانید شما هم بنویسید .به طرف جوانی که این را گفت رو میکنم و می گویم :پس من می نویسم که موسوی سرکوبگر زندانیان سیاسی در خرداد 1367 است . شما چه نظری دارید؟

دوباره ادامه می دهم : این چهار نفر و اربابانشان جنایت کارند. جوان اشاره شده می گوید: می توانند باشند. می پرسم پس چرا در انتخاباتشان شریک شویم؟ مجددا همان جوان ادامه می دهد که بین بد و بدتر بایستی بد را انتخاب کرد. از او می پرسم مرگ معمولی و مرگ بر اثر کتک هر دو مرگ است . می گویند باید بمیری. حالا انتخاب کن کدام را انتخاب می کنی؟ مگر هر دو مرگ نیست. اصلا چرا باید مرگ را انتخاب کرد؟ چرا باید اینان را بر اریکه قدرت گذاشت بمانند؟

صدای شعار دادن جوانان من را به نزدیک چهار راه فلسطین میکشاند. تعداد نزدیک به 600 نفر در حال عبور از چهار راه فلسطین با صدای بلند فریاد می زنند: مرگ بر طالبان؛ چه در کابل چه تهران .
شعار های گوناگونی فریاد زده میشود :مرگ بر دیکتاتور٬ دانشجوی زندانی آزاد باید گردد٬ زندانی سیاسی آزاد باید گردد. این حرکت تا در دانشگاه تهران ادامه می یابد. دانشجویان در مقابل درب دانشگاه تجمع می کنند. سرود یار دبستانی من را سر داده و با دست زدن به سمت میدان انقلاب حر کت میکنند. در میدان انقلاب از تعداد دانشجویا ن کاسته میشود.

یاد رفقای کار گری که هم اکنون در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی زیر شکنجه مزدوران هستند آنی من را رها نمی سازد. بايد شعار کارگرزندانی٬ زندانی سیاسی آزاد باید گردد بيشتر دراين فضا طرح شود. جمهور ی اسلامی ای که میر حسین موسوی قصد دارد بار دیگر سکان دارش شود اول به کارگران حمله ميکند. این حکومت را باید انداخت. با احمدى نژاد و بدون احمدى نژاد بدرد ما نميخورد. *